مساله دیگری از حجاب

ساخت وبلاگ

شیخ به بالای منبر جلوس کرده و متکلم الوحده از بالا بر جمعیت نهیب میزد و از منظر خود با حدیث و ایه و نقل و داستانسرایی زنان و دختران را به رعایت حجاب سفارش میکرد و اجازه بر مقابله نمیداد
بر جای قیام کردم و از او پرسیدم:
ای شیخ ایا مادر وخواهر شما در خانه در برابر چشمان شما بی حجاب هستند یا با حجاب؟
گفت : نیازی به حجاب ندارند.!
گفتم : تا به حال ساق پای مادر یا خواهرتون را دیده اید؟
گفت: بله.
گفتم : موهایشان را چطور؟
گفت بله.
گفتم: تحریک نشدید؟
گفت : نه!
گفتم: میدانی چرا؟
گفت : بله. معلومه اونها مادر وخواهر من هستند!
گفتم : پس حجاب افراد به نگاه شما ربط داره نه بی حجابی دیگران!
زیرا اگر شما همه را خواهر خویش بدانی و هر مردی چنین باشد هرگز بی حجابی در جهان وجود ندارد!
بنابراین شما برای حل مشکل آقایان بی جنبه و دزد نگاه باید بکوشی.
در ثانی. اگر بر مبنای تحریک مردان بخواهیم زنان را در عسر و محدودیت قرار دهیم در نتیجه برای تحریک نشدن گرسنگان باید رستورانها را مسدود کنیم تا چشمانشان به غذا ها نیفتد.
برای تحریک نشدن مستاجران و بی خانمانها باید خانه ها را خراب کنیم تا چشم ایشان به خانه ها نیفتد
برای انان که ارزوی داشتن خودرو دارند ولی دستانشان کوتاهست و با دیدن خودروهای گرانقیمت تحریک میشوند باید تمام خودرو ها را از سطح خیابانها جمع کرد
برای برهنگان یک لاقبا که با دیدن البسه در فروشگاهها تحریک میشوند باید مغازه های فروش البسه را تخته کرد
و اینگونه دیگر سنگ بر روی سنگ در جامعه بند نمی شود
پس ای شیخ بدان:
در جواهر فروشی بسیار جواهرات گران قیمت هست لیکن تنها مردم دزد وسوسه میشوند بروند دزدی و گرنه برای مردم که آن را متعلق به خویش نمیدانند گیرایی ندارد.
سیب زیبا بر درخت خانه همسایه هست اما اگر بدون اجازه چیدی دزدی کردی.
لطفا دزدان را از دزدی کردن هر چیزی حفظ کنید.
شیخ دیگر حرفی منطقی برای گفتن نداشت چراکه حرف حساب جوابی ندارد مگر فحش و فریاد و سرکوب...یا حق

پ.ن: این مطلب با کمی تغییر از وبلاگ یکی از دوستان روشنفکر دینی کپی شده است.

حرف حساب...
ما را در سایت حرف حساب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ddaghdaghe2a بازدید : 42 تاريخ : سه شنبه 17 مرداد 1402 ساعت: 14:25